Thursday, December 1, 2011

په نه په جدید

مامور بنده خدا آمده دم در سوالهایی میکنه که جواب همشون میتونست یه «پ نه پ» توپ باشه. نمونه ای از سوالهایی که ازم پرسید رو براتون مینویسم که ببینید حق با من بود یا نه. بعد ببینید
من چه حرصی خوردم که نمیتونستم این «پ نه پ»ها رو بهش بگم و مجبور بودم جوابهای احمقانه به سوالهای احمقانه بدم. موقعیت خونه ام رو میگم که بتونین تصور کنین. طبقه پنجم یک برج ۱۵ طبقه.
مامور سرشماری: منزل شما به آب لوله کشی مجهز هست؟

من: «پ نه پ»، چاه داریم توی زیرزمین با دلو آب میکشیم میاریم بالا.

مامور سرشماری: این که توی قسمت فرزند نوشتین دخترتونه؟

من: «پ نه پ»، دختر همسایمونه، من چون عقده بابا بودن دارم، روزا میاد اینجا من ادای باباشو در میارم.

مامور سرشماری: آیا شما شهرنشین هستین؟

من: «پ نه پ»، اینجا برره ست، ما تابلوش رو عوض کردیم گذاشتیم الهیه.

مامور سرشماری: سرویس بهداشتی داخل منزل هست؟

من: «پ نه پ» هر کی هرجا دلش خواست خودش رو ول میکنه

مامور سرشماری: پنجره نورگیر داخل منزل هست؟

من: «پ نه پ»، تمامش رو گل گرفتیم که خودمون رو آماده کنیم واسه خواب زمستانی

مامور سرشماری: سند منزلتون مسکونیه؟

من: «پ نه پ» تجاریه، منتها ما چون بعضی از اعضای نداشته مان خل هستش، ازش مسکونی استفاده میکنیم.

مامور سرشماری: آیا منزل شما مجهز به سیستم سرمایشی، گرمایشی هست؟

من: «پ نه پ»، هم دیگر رو موقع گرما فوت میکنیم موقع سرما ها میکنیم

مامور سرشماری: منزل شما اتاق خواب دارد؟

من: «پ نه پ» ما از اونجایی که مرتاضیم، شبا روی نرده تراس میخوابیم.

مامور سرشماری: برای روشنایی منزلتان از نیروی برق استفاده میکنید؟

من: «پ نه پ»، دوتا مشعلدار استخدام کردیم، شبا میان خونمون رو روشنایی میبخشن

slm khale kho00o0o0o0o0ofi che khabar maro nemibini khoshi
shenakhtim dge kimiaaaaaaaam
omidvaram harja ke hasti shado sarehal bashid
slm bereso0o0o0on to all
i love u
bye ta hi.
به بابام گفتم سوئیچ ماشینو بده …… گفت : می خوای بری جایی؟ … گفتم : بله پدر عزیزم
(ستاد مبارزه با فتنه ی پَ نَ پَ – واحد فرزند صالح)


ღ♥ღღ♥ღღ♥ღღ♥ღღ♥ღ


بچه داییم به دنیا اومده. همه خوشحال و اینا. مامان بزرگم برگشته میگه حالا میخاین براش اسم بذارین؟میگم…اگه شما صلاح بدونین
ستاد مبارزه با فتنه ی پَ نَ پَ – واحد احترام به بزرگتر


ღ♥ღღ♥ღღ♥ღღ♥ღღ♥ღ


رفتیم پایگاه انتقال خون میگه شمام اومدین خون بدین؟ گفتم بله اومدیم خون بدیم. شما هم بفرمایید بساط لودگی تون رو جای دیگه پهن کنید. یارو همون جا به گریه افتاد و ابراز پشیمونی کرد.
ستاد مبارزه با فتنه پــَ نــَ پــَ – واحد نهی از منکر


ღ♥ღღ♥ღღ♥ღღ♥ღღ♥ღ


تو صف بربری نوبتم شده یارو میگه بربری میخوای؟میگم نون باشه بقیش مهم نیس


ღ♥ღღ♥ღღ♥ღღ♥ღღ♥ღ


از اتاقم اومدم بیرون ،در دستشویی رو باز کردم .مامانم میگه داری میری دستشویی؟میگم نرم؟؟؟


ღ♥ღღ♥ღღ♥ღღ♥ღღ♥ღ


نوزاده تو بغل مامانش گریه میکرده مامانه میگه قربونت برم گرسنته؟ بچه هه به اذن خداوند میگه پَ نَ پَ دارم برای گرسنگان و زلزله زدگان سومالی گریه میکنم
(واحد نفوذی پ نه پ)


ღ♥ღღ♥ღღ♥ღღ♥ღღ♥ღ


رفتم سوپری گفتم یک نوشابه زرد بدید
فروشنده گفت: منظورتون نوشابه پرتقالی که نارنجی رنگه؟
گفتم: بله، منظورم همون بود. ببخشید
ستاد مبارزه با فتنه پـ نـ پـ واحد فرهنگ‌سازی به جای حاضر جوابی


ღ♥ღღ♥ღღ♥ღღ♥ღღ♥ღ




رفتم دستتشویی هی دارم در میزنم! میگه هاااان، دستشویی داری؟ پـَـــ نــه پـَـــ خواستم بگم آخریم مهلت ثبت نام جشنواره حساب های قرض الحسنه بانک صادراته، جا نمونی! طرف اومد بیرون گفت خاک بر سرتون کنن که فقط بلدین از این چرت و پرتا بگین
(کمیته مبارزه با فتنه پـَـــ نــه پـَـــ , ستاد سیار مستقر در توالت عمومی)


ღ♥ღღ♥ღღ♥ღღ♥ღღ♥ღ


رفتم ساندویچی، میگم آقا یه هات داگ با سس مخصوص بدین. میگه میل می کنید؟ میگم: بله، دستتون درد نکنه
(گشت مبارزه با فتنه پـَ نه پـَ ، واحد سیار غذاخوری ها و رستوران ها)


ღ♥ღღ♥ღღ♥ღღ♥ღღ♥ღ


میخوام مسواک بزنم 
مامانم می پرسه میخوای مسواک بزنی؟؟
میگم بله مامان جون..
میگه خمیر دندونم روش میزنی؟؟
میگم بله مامان جان..
میگه خاک تو سرت این همه موقعیت پ ن پ درست کردم واست استفاده نکردی
منم گفتم پ ن پ خز شده مامان جون


ღ♥ღღ♥ღღ♥ღღ♥ღღ♥ღ




ماه رمضونی ۶ صبح رفتم تهران، ۹ شب برگشتم خونه خسته و کوفته میپرسم مامان شام چی داریم؟
میگه گشنته ؟ چند ثانیه سکوت میکنم، چشامو میبندم و یه نفس عمیق میکشم . آروم و با طمانینه میگم : بله گشنمه
(ستاد مبارزه با فتنه پــَ نــَ پــَ – واحد کظم غیظ )


ღ♥ღღ♥ღღ♥ღღ♥ღღ♥ღ


تو اتوبان داشتم لایی میکشیدم،یه زانتیا اومد گفت داری لایی بازی میکنی؟؟؟ گفتم: پــ نــ پـــ دارم واست عربی میرقصم!!! گفت: دِ نـَــ دِ کنترل نا محسوس بزن بغل
(ستاد مبارزه با پ نه پ واحد اتوبان)


ღ♥ღღ♥ღღ♥ღღ♥ღღ♥ღ


زنگ زدم به رفیقم میگم چی‌ شده چند روزیه پیدات نیست؟میگه پدر بزرگم فوت کرده.گفتم تسلیت میگم خدا بیامرزتش،به مرگ طبیعی مردن؟میگه نه سزارینش کردیم!
(کمیته مبارزه با فتنه پـَـــ نــه پـَـــ , ستاد سزارین )


ღ♥ღღ♥ღღ♥ღღ♥ღღ♥ღ


یارو میره اداره پلیس میگه: آقا من آدم کشتم پلیسه میگه یعنی قاتلی؟ اونم با اعتماد به نفس میگه بله!...
( ستاد مبارزه با پـَـــ نــه پـَـــ واحد جلوگیری از قتل و عذاب وجدان)


ღ♥ღღ♥ღღ♥ღღ♥ღღ♥ღ


واسه دوس دخترم گل خریدم بردم دادم بهش میگه گله ؟ میگم تا نظر کمک داور چی باشه!
(ستاد مبارزه با فتنه ی پ نه پ واحد گل شناسی)


ღ♥ღღ♥ღღ♥ღღ♥ღღ♥ღ


به پرسپولیسیه میگن گٔل دومم خوردین ؟ میگه بله خوردیم ، میگن بد خوردین ؟ میگه بله بد خوردیم
(ستاد مبارزه با فتنه ی پ نه پ واحد داربی)


ღ♥ღღ♥ღღ♥ღღ♥ღღ♥ღ
- بله.
+ میخواهید بروید شکار آهو؟
- بله.
+ تفنگ هم میخواهید؟
- بله.
+ بمیری. برو گمشو.


( نبرد با پَ نَ پَ - مبارزات تاریخی )


ღ♥ღღ♥ღღ♥ღღ♥ღღ♥ღ
جنتی: وای نمی دونی لحظه ای که بیگ بنگ اتفاق افتاد چقدر باشکوه بود
دایناسور: دهنتو! تو ازون موقع بودی؟
جنتی: بله :]


[ ستاد مبارزه با فتنۀ پـَـَـ نــه پـَـَــــ - واحد جنتی و دایناسورها ]


ღ♥ღღ♥ღღ♥ღღ♥ღღ♥ღ


بغض دارم
+یعنی می خوای گریه کنی؟
- آره
+یعنی ناراحتی؟
- آره
+یعنی می خوای بغلت کنم؟
- آره
+ نوازشت هم بکنم؟
- بله لطفن

[ ستاد مبارزه با فتنۀ پـَـَـ نــه پـَـَــــ - واحد آموزش چگونگی رفتار دوس پسرها در زمان مواجه با پی ام اس ]



No comments: